روایاتی از آسمان
10 نکته آموزنده از حضرت رضا علیه السلام
اندیشه - گوشه ای از سخنان نغز و کلمات آموزنده امام هشتم (ع)
1- سکوت و دم فرو بستن از کلام نابجا از درهای حکمت است و محبّت دیگران را جلب می کند و راهنمای انسان بر هر امر خیری است.
2- دوست هر کس عقل او و دشمنش جهل و نادانی اوست.
3- محبّت به مردم نیمی از عقل است.
4-عقل کسی کامل نیست مگر اینکه در او ده خصلت باشد: از او امید خیر برود، مردم از شر او در امان باشند، کار خوب دیگران را بزرگ بشمارد - گرچه کوچک باشد، کار خوب خود را کم بشمارد- گرچه زیاد باشد، از مراجعه دیگران برای احتیاجاتشان خسته نشود، در طول زندگی از طلب علم خسته و دلسرد نشود، فقر در راه خدا را از ثروت بیشتر دوست بدارد، ذلّت در راه خدا از عزّت در کنار دشمن خدا برایش محبوب تر باشد، و میل او به گمنامی از مشهور شدن بیشتر باشد. اما خصلت دهم که خیلی مهم است این است: همه را از خود بهتر و پرهیزگارتر ببیند. وقتی شخص بد و پستی را ببیند، بگوید او بهتر از من است، زیرا چه بسا خیر او در درونش پنهان است، بر خلاف خیر من که ظاهر است. و اگر فردی را ببیند که از خودش بهتر و پرهیزگارتر است، برای او تواضع کند تا به درجه او برسد. و چون این خصلت را دارا شد، بزرگواری اش بالاتر می رود، خیر و خوبی اش بهتر و پاکتر میگردد، پاداش نیکو دریافت میکند و سرور اهل زمان خود میشود.
5- زمانی خواهد رسید که اگر عافیت ده قسمت بشود، 9 قسمت آنها در کناره گیری از مردم محقق میشود و یک قسمت دیگر در سکوت.
6- کمک به یک فرد ضعیف بهتر از صدقه دادن است.
7- مؤمن در حال غضب هم از دایره حق بیرون نمیرود و در حال رضایت هم در باطل داخل نمیگردد و هرگز بیش از حق خود مطالبه نمیکند.
8- هرگاه بندگان خدا گناهان تازهای انجام دهند، که سابقه نداشته است، خداوند هم آنها را به بلاهایی تازه مبتلا می کند که پیش از آن ندیدهاند و نمیشناسند.
9- روزی حضرت رضا علیه السلام از یکی از غلامان خود پرسید:«آیا امروز چیزی در راه خدا انفاق کرده اید؟» غلام گفت:«نه.» امام فرمود:«پس خداوند از کجا به ما عوض دهد؟! برو چیزی در راه خدا انفاق کن، حتی اگر یک درهم باشد.»
10- حضرت رضا علیه السلام به ریان بن شبیب فرمود: «اگر خوشحال میشوی که با ما در درجات بلند بهشت باشی، پس برای اندوه ما اندوهناک و برای خوشحالی ما مسرور باش! بر تو باد دوستی ما اهل بیت. بدان اگر کسی سنگی را دوست بدارد، خداوند او را در روز قیامت با آن سنگ محشور میفرماید.»
/
زیر چتر آفتاب
در حرم نشسته ام
دل به روی غصه ها
شادمانه بسته ام
ابر تیره دلم
پاره پاره می شود
آسمان قلب من
پر ستاره می شود
یک صدای آشنا
از فضای رو به رو
می رسد به گوش من
بق بقو بقو بقو
بق بقو بقو کنان
دسته ی کبوتران
آب و دانه می خورند
می پرند در آسمان
می شوم کبوتری
چون کبوتر حرم
دور گنبد طلا
شادمانه می پرم
محمد علیمحمدی
پیغمبر اکرم (ص) می فرمایند:
چیزی که مسلمان را کافر می کند ترک نماز واجب است
که فاصله بین ایمان و کفر ترک نماز است.
در خاطرات یکی از بزرگان آمده است: من و مادر بزرگم شبها در یک اتاق می خوابیدیم ، او هرروز قبل از طلوع
خورشید برای نمازصبح بیدار می شد.پنج یا شش ساله بودم ،یکبار از خواب بیدار شدم و او را در حال نماز دیدم.
به من گفت : «وقتی که برای نماز بیدار می شوم تنهایم » . گفتم : « من که پیش شما هستم ».
گفت : « بله هستی اما خوابیده ای!»آن روز قرار گذاشتیم که من هم همراه او بیدار شوم و تا تمام شدن نماز مادر بزرگ کنارش بنشینم .
روز اول ذوق و شوق سحرخیزی ، بیدارم کرد و بیدار ماندم؛ اما خیلی زود تازگی کار از بین رفت و به چرت زدن افتادم .
از آن روز مادر بزرگ موقع نماز به مشتی تنقّلات میهمانم میکرد. چند هفته بعد باز خواب چیره شد و لذت شکم چرانی را از بین برد. مادربزرگ گفت : « اگر با من تا سرحوض بیایی و آبی به سروصورتت بزنی،
هم خوابت میپرد و هم سکه ای کاسب خواهی شد ».حالا بابت بیدار نشستن یک مشت تنقلات و بابت سروصورت شستن یک سکه می گرفتم. چند روز که گذشت ،
مادر بزرگم گفت : « حالا که تا کنار حوض می آیی مثل من وضو بگیر» و بعد هم گفت : « حالا که وضو میگیری ، مثل من نماز هم بخوان».
بعد کم کم تنقلات و سکه دادن تعطیل شد، اما سحر خیزی و نماز خواندن باقی ماند و تبدیل به یک عادت ونیاز شد..
برخی از نکات:
الف ) پیش از آنکه ناصح و پنددهنده باشیم باید عمل کننده باشیم و آموزشهایمان عملی باشدتا موثر واقع شود.
ب ) کودک در محیطی که عادتهای خوب در آن رایج است ، عادات خوب میابد و پرسشهای او در راستای تحکیم این عادات شکل می گیرد .
ج ) پاسخ به پرسشهای کودک باید از میزان درک و فهم او تجاوز نکند. مادربزرگخردمند در برابر پرسش فرزند زادة خود از حس عاطفه کودک بهره می گیرد و تنهایی اش را پیش می کشد و از
محسنات نماز خواندن سخن نمی گوید.
د ) انگیزه های کودک پی در پی تغییر می کند، باید انگیزه ها نو و بازسازی شود.
ه ) محبت بی دریغ ، همراه صبر و پشتکار و خردمندی و درایت ، انرژی لازم برای انجام مراحل مختلف یک فعالیت تربیتی را فراهم می کند .
و) فرصتهایی را که به طور طبیعی برای آموزش پیش می آید غنیمت بشماریم. مادر بزرگ خردمند ازبیدار شدن اتفاقی کودک و مشاهده اعمالش جهت ترغیب او استفاده کرد.
بر گرفته از نشریه پیام سلامت نشریه داخلی مهد شکوفه های قران وابسته به موسسه رضوان القران- شماره 40
میان خاک سر از آسمان در آوردیم
چقدر قمری بی آشیان در آوردیم
وجب وجب تن این خاک مرده را کندیم
چقدر خاطره نیمه جان در آوردیم
چقدر چفیه و پوتین و مهر و انگشتر
چقدر آینه و شمعدان در آوردیم
لبان سوخته ات را شبانه از دل خاک
درست موسم خرماپزان در آوردیم
به زیر خاک به خاکستری رضا بودیم
عجیب بود که آتشفشان در آوردیم
به حیرتیم که ای خاک پیر پربرکت
چقدر از دل سنگت جوان در آوردیم
چقدر خیره به دنبال ارغوان گشتیم
زخاک تیره ولی استخوان در آوردیم
شما حماسه سرودید و ما به نام شما
فقط ترانه سرودیم-نان در آوردیم
برای اینکه بگوییم با شما بودیم
چقدر از خودمان داستان در آوردیم
به بازی اش نگرفتند وما چه بازی ها
برای این سر بی خانمان در آوردیم
و آبهای جهان تا از آسیاب افتاد
قلم به دست شدیم و زبان در آوردیم
سعید بیابانکی
Design By : Pichak |